مراسم سخنرانی پروفسور محمد امین شکرالهی ؛ برگزیده دومین جایزه مصطفی(ص) و از پیشگامان حوزه ریاضی جهان
محمد امین شکرالهی با تاکید بر اینکه هدف، مسیر است ، اذعان نمود باید راه های طولانی را قدم به قدم برداری تا راه هموار شود.
مراسم سخنرانی پروفسور محمد امین شکرالهی ؛ برگزیده دومین جایزه مصطفی(ص) و از پیشگامان حوزه ریاضی جهان روز یکشنبه 22 فروردین ماه 1400 برگزار گردید.
به گزارش روابط عمومی بنیاد نخبگان استان هرمزگان، مراسم سخنرانی پروفسور محمد امین شکرالهی ؛ برگزیده دومین جایزه مصطفی(ص) و از پیشگامان حوزه ریاضی جهان روز یکشنبه 22 فروردین ماه 1400 با هدف الگوبرداری از سرآمدان برگزار گردید.
در ابتدا دکتر وحید عامری سیاهوئی، رئیس بنیاد نخبگان استان هرمزگان، ضمن پروفسور محمد امین شکرالهی و شرکت کنندگان در برنامه به ضرورت اجرای این برنامه پرداختند.
در ادامه پروفسور محمد امین شکرالهی سخنرانی خود را با جمله ای از کنفوسیوس فیلسوف چینی، که هدف، مسیر است آغاز نمود سپس ادامه دادند خانواده شان از شهرستان بستک استان هرمزگان به شهرهای مختلف ایران مهاجرت کردند تا به تهران رسیدند و ایشان در اسفندماه سال 1342 در تهران متولد شدند.
وی در تاریخ 31 شهریور 1359 جهت اخذ مدرک دیپلم به آلمان عزیمت نموده و بعد از آن در دانشگاه کارلسروهه بین سال های 1360 تا 1368 در آلمان درس خوانده، ایشان اظهار نمود از آنجاییکه رشته مورد علاقه بنده ریاضی بود به دلیل اینکه آن زمان که کودک بودم دو تا از دایی های بنده به اسم مهندس هوشنگ شکرانیان و مهندس صلاح الدین شکرانیان که یکی از آنها در دانشگاه صنعتی شریف درس می دادند و دیگری در همان دانشگاه دانشجو بودند و از همان 5 سالگی به بنده درس ریاضی پیشرفته می دادند و از این طریق بسیار به رشته ریاضی علاقه مند بودم ولی این امکان وجود نداشت که در آن دانشگاه این رشته را خواند چرا که دولت می گفت باید رشته ای بخوانید که کاربردی باشد، به ناچار یکسال رشته مهندسی راه و ساختمان خواندم ولی هیچ علاقه ای به ادامه آن نداشتم، این رشته را ترک کردم و گفتم باید ریاضی بخوانم. فقط مشکل من هزینه دانشگاه بود، از آنجاییکه با بالاترین نمره در دیپلم فارغ التحصیل شده بودم موسسه ای در آلمان به نام DAAD بود که به بنده بورسیه ادامه تحصیل تا مقطع فوق لیسانس میداد، به این شکل در رشته مورد علاقه خودم فارغ التحصیل شدم. ولی باز علاقه مند به کارهای تحقیقاتی بودم و تنها راه ادامه کارهای تحقیقاتی در مقطع دکتری بود به همین دلیل به شهر بن در پایتخت آلمان در آن زمان رفتم و همان زمان دیوار شرقی و غربی از بین رفت و پایتخت به برلین انتقال یافت و یکسال بعد بین سال های 1368 تا 1374 دکتری خودم را دریافت کردم و یک مدت آنجا کار کردم در نهایت موقعیتی برایم پیش آمد که میتوانستم بروم آمریکا، در مرداد 1374 به دانشگاه برکلی در کالیفرنیا رفتم، فکر و ذهن من فقط علاقه به رشته و کارهای تحقیقاتی بود و اصلا به مدرک و یا پول درآوردن فکر نمیکردم. در سال های 1374 تا 1377 به مدت سه سال در آن دانشگاه کار تحقیقاتی انجام دادم، از آنجاییکه علاقه بسیار شدیدی در امور تحقیقاتی داشتم و در دانشگاه نمی توانستم این کارها را انجام بدهم به این فکر کردم که در یک شرکت که بخش تحقیقاتی دارد کار کنم و بتوانم کارهای تحقیقاتی را با ریاضی محض انجام دهم و آن کارها را در آن واحد بتوانم در صنعت به کار ببرم. عظیم ترین شرکت غول پیکر آن زمان که لابراتور تحقیقاتی داشت شرکت bell laboratories بود و در آنجا قبول شدم و طی سال های 1377 تا 1379 در نیوجرسی کار کردم، طی این سال ها به این نتیجه رسیدم که برای استفاده از علوم کاملا نظری در صنعت باید علوم پایه قوی باشد تا علوم کاربردی به نتیجه برسد، از کارهای تحقیقاتی تئوری و عمل داد.
در برلبس با بهترین محققین جهان کار کردم و خیلی چیزها یاد گرفتم، از بین این افراد یک ایرانی به نام بابک حصیری نیز حضور داشت که در حال حاضر در کلکته استاد دانشگاه هستند، آن جا کد گذاری، جبر محاسباتی، شبکه های مختلف و روی نظریه ها کار میکردم.
در آبان ماه 1379 متوجه شدم با اینکه آن شرکت یک بازوی بزرگ تحقیقاتی هست ولی به دلایل مختلف از آن تحقیقات استفاده نمیکردند، به همین دلیل دوباره به کالیفرنیا برگشتم، مجدد در یک شرکت نوپا مشغول به کار شدم و پس از 3 تا 4 سال که کارها روی غلتک افتاد، دیدم هنوز فعالیت های آن شرکت من را راضی نمیکند، لذا مهمترین مسئله من کاربرد علوم نظری در صنعت بود و بنده روی کد های رکتور که به خاطر آن جایزه مصطفی(ص) را دریافت کرده بودم را در آنجا صورت پذیرفت.
در آن زمان از دانشگاه های اروپا درخواست های زیادی داشتم و به اروپا برگشتم و در سوئیس دانشگاه EPFL که از سال 1383 تاکنون مشغول به کار هستم، رفتم. بعد از چند مدت علاقه مند بودم مسیر تازهای را شروع کنم، حدود ده سال پیش من یک شرکت جدید و نوپا به اسم کندو تاسیس کردم در مورد رشته ی الکترونیک که هیچ اطلاعاتی نداشتم، برای اینکه برای من جالب بود، من در 4 کشور ایران، آلمان، آمریکا و سوئیس زندگی کردم و با فرهنگ های مختلفی آشنا شدم.
همه کارهایی که انجام دادم فقط به خاطر علاقه به مسیری بود که طی میشد و جوایز مختلفی دریافت کردم هر چند که برای من لذت بردن از مسیر برایم از همه چیز مهم تر هست.
بنده این موفقیت ها را مدیون مادرم خانم فاطمه شکرانیان، پدرم مرحوم حسن شکرالهی و دایی هایم مهندس هوشنگ شکرانیان و پروفسور صلاح الدین شکرانیان و خواهران و برادران گرامی هستم.
در آخر ایشان با جمله ی زیر سخنرانی خود را به پایان رساند:
اگر شما کار بزرگی انجام می دهید برای این است که روی شانه های شخص بزرگی نشسته اید.
در ادامه جلسه پرسش و پاسخ با شرکت کنندگان صورت پذیرفت و ریاست بنیاد از حضور ایشان و شرکت کنندگان تشکر نمودند.