بستن
عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید
EN
  • 1401/01/31 - 14:36
  • - تعداد بازدید: 169
  • - تعداد بازدیدکننده: 167
  • زمان مطالعه : 7 دقیقه

وبینار انس با قرآن در شب‌های قدر

به مناسبت شب‌های قدر، مقام مولی الموحدین امام علی علیه السلام با تفسیر آیه تبلیغ تبیین گردید.

به گزارش روابط عمومی بنیاد نخبگان هرمزگان؛ به منظور تبیین و تدوین نظام معرفتی و فلسفی برای نخبگان و اهتمام به رشد و ارتقای معرفتی آنان، وبینار انس با قرآن در شب‌ های قدر با تاکید بر تبیین مقام مولی الموحدین امام علی علیه السلام در شب‌ های قدر روز چهارشنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۱ برگزار شد.

  روح الله صفری، مدرس دانشگاه، محرمات را سموم دنیا برشمرد و گفت پادزهر آن روزه داری است که   دارای مراحلی است که مرحله اول روزه بطن و پرهیز از خوردن و آشامیدن است مرحله دوم روزۀ خواص است که علاوه بر پرهیز از مبطلات، پرهیز از حرام‌های الهی است و مرحله بعد مقبولیت است که اعضا و جوارح نیز باید روزه دار باشند.

وی از اعمال با فضیلت شب قدر را تفکر، تامل، مناظره و مطالعه در مباحث علمی بویژه در آیه‌های الهی دانست.  

 در ادامه جهت تبیین مقام امام علی علیه السلام با تاکید به آیه‌های قرآنی به تفسیر و تشریح مباحث لفظی آیه ۶۷ سوره مائده پرداخت.

صفری گفت؛ به طورى که در کتب سیره و حدیث و تفسیر آمده است، پیامبر اسلام در سال آخر عمر پربار خود، همراه با کاروان بزرگى از مسلمانان به سفر حج رفت و پس از انجام مناسک حج با همراهان خود، مکه را به قصد مدینه ترک کرد. هنگامى که کاروان به سرزمین « رابغ» در سه میلى « جحفه» رسید، در کنار برکه‌ اى که به « غدیر خم» معروف بود فرشته وحى بر پیامبر نازل شد و این آیه را آورد: « یا أیّها الرّسول بلّغْ ما أنْزل إلیْک منْ ربّک و إنْ لمْ تفْعلْ فما بلّغْت رسالته و اللّه یعْصمک من النّاس إنّ اللّه لا یهْدی الْقوْم الْکافرین» (مائده/ ۶۷) اى پیامبر آنچه را که از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، برسان و اگر نرسانى، پیام او را ابلاغ نکرده ‌ اى و خداوند تو را از مردم حفظ مى‌ کند همانا خدا گروه کافر را هدایت نمى‌ کند. از لحن آیه معلوم بود که پیامبر به رساندن پیام بسیار مهمى به مردم مأموریت یافته است، پیامى که رسول خدا از رساندن آن به مردم بیم داشت و مى ‌ ترسید که مردم عکس العمل نامطلوبى نشان بدهند. آن پیام مهم این بود که پیامبر باید جانشینى براى خود تعیین کند و بدون تعیین جانشین رسالت او کامل نمى‌ شود و او از جانب خداوند مأموریت داشت که على بن ابى طالب را به جانشینى خود تعیین کند.

پیامبر خدا براى اجراى دستور خدا، فرمان داد که کاروان یکصد و بیست هزار نفرى مسلمانان از حرکت باز ایستد کسانى که در جلو کاروان بودند ایستادند و آنها که در عقب بودند به آنها پیوستند. ظهر روز پنجشنبه هیجدهم ماه ذیحجه سال دهم هجرت بود و هوا به شدت گرم بود مردم قسمتى از رداى خود را بر سر کشیدند و قسمتى را زیرانداز کردند و چادرى را سایبان پیامبر قرار دادند و پیامبر همراه با جمعیت نماز ظهر را خواند سپس روى نقطه بلندى که از جهاز شتران ساخته بودند رفت و با صداى بلند خطبه‌ اى خواند و در آن نزدیک شدن مرگ خود را به مردم خبر داد و سفارشهایى کرد و آنگاه در برابر دیدگان آن جمعیت انبوه، دست على بن ابى طالب را گرفت و او را بالا برد به طورى که زیر بغل پیامبر نمایان شد. در این حال فرمود: ایها الناس من کنت مولاه فهذا على مولاه (ثلاثا) اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله… اى مردم هر کس را که من رهبر او هستم این على رهبر اوست. خدایا هر کس او را دوست بدارد دوستش بدار و هر کس او را دشمن بدارد، دشمنش بدار و هر کس او را یارى کند، یاریش بنما و هر کس او را خوار سازد، خوارش کن… پس از این مراسم مردم گروه گروه مى‌ آمدند و به على بن ابى طالب تبریک مى ‌ گفتند و از جمله عمر بن خطاب به او تبریک گفت و او را رهبر و مولاى خود خواند. در همین زمان بود که آیه دیگرى نازل شد و کامل شدن دین اسلام را اعلام نمود: « الْیوْم أکْملْت لکمْ دینکمْ و أتْممْت علیْکمْ نعْمتی و رضیت لکم الْإسْلام دیناً»   امروز دینتان را بر شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما به پایان رساندم و اسلام را به عنوان دین بر شما پسندیدم. در این موقع تکبیر پیامبر اسلام بلند شد و فرمود: خدا را سپاسگزارم که دین خود را کامل کرد و نعمت خود را به پایان رسانید.

اگر ما از تمام روایاتى که درباره شأن نزول « آیه تبلیغ» و همچنین روایاتى که درباره داستان غدیر آمده است صرف نظر کنیم و تنها به محتواى خود آیه و آیات بعد از آن، نظر دقیق بیفکنیم مى توانیم از عمق این آیات وظیفه خود را در برابر مسأله خلافت و جانشینى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) روشن سازیم.

آیه فوق با تعبیرات مختلفى که در آن وارد شده نشان مى دهد که ناظر به مسأله اى است که داراى سه ویژگى مهم بوده است:

1– مسأله اى که از نظر اسلام فوق العاده اهمیّت داشته است تا آنجا که به پیامبر (صلى الله علیه وآله) دستور داده مى شود آن را ابلاغ کند و اگر ابلاغ نکند رسالت پروردگار را ابلاغ نکرده است! و به تعبیر دیگر چیزى بوده است هم سنگ مسأله نبوّت، که اگر انجام نشود رسالت پیامبر (صلى الله علیه وآله(ناتمام مى ماندو إن لم‌ تفْعلْ فما بلّغْت رسالته، بدیهى است منظور این نیست که این، یک دستور الهى معمولى بوده و هر دستور الهى ابلاغ نشود رسالت او ابلاغ نشده است؛ زیرا این سخن از قبیل توضیح واضح است و نیازى به بیان ندارد؛ در حالى که ظاهر آیه این است که مسأله مورد نظر داراى اهمیّت ویژه اى است که با کیان رسالت و نبوّت گره خورده است.

2– این مسأله حتماً مربوط به نماز و روزه و حجّ و جهاد و زکات و امثال آن از ارکان تعلیمات اسلام نبوده است؛ چرا که آیه در سوره « مائده» است و مى دانیم سوره « مائده» آخرین سوره اى است که بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نازل شده – یا از آخرین سوره‌ها است – یعنى در اواخر عمر پربار پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) بوده که قبل از آن تمام ارکان مهم اسلام تبیین شده بود.
3
– تعبیرات آیه نشان مى دهد که مسأله مورد نظر آیه، مسأله اى بوده است که بعضى در برابر آن موضع گیرى سختى داشته‌اندتا آنجا که ممکن بوده است، جان پیامبر (صلى الله علیه وآله) به خاطر آن به خطر بیفتد و لذا خداوند حمایت خاص خود را از پیامبرش در این مورد به خصوص، اعلام مى دارد و به او مى فرماید: (خداوند تو را از مردم [وخطرات احتمالى آنها] محفوظ مى دارد)؛ « واللّه یعْصمک من النّاس» . سپس در پایان آیه تاکید می‌کند: (خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند)؛ « و الله لایهْدى الْقوم الْکافرین»و این تعبیر خود نشانه دیگرى بر موضع گیرى هاى منفى جمعى از مخالفان است.

مجموع این جهات سه گانه که به خوبى از آیه به دست مى آید نشان مى دهد که منظور از آن، چیزى جز ابلاغ خلافت و جانشینى پیامبر (صلى الله علیه وآله) نبوده است. تنها چنین چیزى مى تواند در اواخر عمر پیامبر (صلى الله علیه وآله) مورد بحث و دقّتى این چنین باشد؛ نه سایر ارکان اسلام که تا آن وقت تبیین شده بود و چنین چیزى است که مى تواند هم سنگ و هم طراز رسالت باشد و چنین چیزى بوده که اظهار آن ممکن بوده است مخالفت هایى را بر انگیزد و بیم خطراتى در آن بوده است.

این روایات را جمع زیادى از صحابه از جمله زید بن ارقم و ابو سعید خدرى و ابن عباس و جابر بن عبد اللّه انصارى و ابو هریره و براء بن عازب و حذیفه و عامر بن لیلى بن ضمره و ابن مسعود نقل کرده‌اندو گفته‌اندکه آیه فوق درباره على (ع) و داستان روز غدیر نازل گردید.

  • گروه خبری : گروه های مطالب,SlideShow
  • کد خبر : 157998
کلمات کلیدی
مدیر سایت
خبرنگار

مدیر سایت

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید